شعـــــــــر مهـــــــــــدوی

چه دیـده ها که دوخـتـه به در شد و نیـامـدی

چه عمــرها ز دوری تو سـر شد و نیـامـدی

چه روزها که تـا به شب نـام تو بـرده شد به لب

چه چشـم ها که از غــم تو تَـر شده و نیـامـدی

شنیـده بـودم از کسی که با بهـار میـرسی

ببیـن که از بهـار هم خبـر شد و نیـامـدی

بیـا ببیـن در ایـن جهـان امـام خوب و مهـربـان

اسیـر فتنـه زمـان بـشـر شد و نیـامـدی

تمـام غصـه ام همیـن شده که گویـم ایـن چنیـن

و امشبـم بـدون تو سحـر شد و نیـامـدی

صبـا به یـار آشنـا بگو که شاعـر شما

ز دوری رخ تو خون جگر شد و نیـامـدی

از ایـن زمـانـه خستـه ام بیـا که دل شکستـه ام

به حق مادری که منتـظـر شد و نیـامـدی



:: برچسب‌ها: «سید مجتباع شجاع» ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : کوثـــــر...
تاریخ : چهار شنبه 8 / 4 / 1394

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد